عزیزِ دل
کلی خط خطی کردم اما دیدم بیهوده و اضافی نوشتم .
خدایا
خدا
آفریدگار عزیز خودم و عزیزانم را به تو میسپارم .
حرفی بیش از این نیست
مراقب خودت باش عزیز دل :)
خدانگهدار .
1400/09/24
کلی خط خطی کردم اما دیدم بیهوده و اضافی نوشتم .
خدایا
خدا
آفریدگار عزیز خودم و عزیزانم را به تو میسپارم .
حرفی بیش از این نیست
مراقب خودت باش عزیز دل :)
خدانگهدار .
1400/09/24
ما برای یادگیری به دنیا آمده ایم و جهان معلم ماست.
ما وقتی که در درسی مردود می شویم باید دوباره ثبت نام کنیم و ...دوباره.
تا درس امروز را نیاموزیم به کلاس بالاتر نمی رویم . اگر در حال تجربه درسی تکراری هستید مشکل در درون شماست .
اگر با هر مرد یا زنی آشنا می شوید خصوصیت مشخص و تکراری یا اتفاق های مشابهی می افتد ، مشکل را درون خود جستجو کنید .
تا شما تغییر نکنید سر همین کلاس هستنید .
#اندرو_متیوس
سوال: اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شدهاید نگران نمیشوید؟
البته که میشوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن میزنید: الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شدهام!
اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و…
آیا باز هم همین عکس العمل را نشان میدهید؟ نـه! با بیخیالی از کنارش میگذرید.
برای کسانی که ورشکسته میشوند، اضافه وزن میآورند یا طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند این حوادث دفعتاً اتفاق نمیافتد. یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار و سپس میپرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟
زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشود، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی را میفرساید.
اصل قورباغهای به ما هشدار میدهد که مراقب شرایطی که به آن عادت میکنید باشید!
ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم میروم؟ آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و ثروتمندتر از سال گذشتهام هستم؟ و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
رفتن به جایی را كه با رفتن به آن نمی رسیم باید ترک كنیم و بحث درباره ی موضوع هایی كه با بحث كردن فیصله نمی یابند را باید كنار بگذاریم و اندیشیدن درباره ی مسایلی كه با اندیشیدن حل نمی شوند را باید از سر دور كنیم...!
مواظب باشید كه بنده ی ایده آل ها نشوید وگرنه به زودی نوكر موعظه گران خواهید شد.
#اندیشه_های_متی ✍
وقتی میرید گردش یا تو جاده هستید و میخواهید برای خوردن صبحانه توقف کنید؛
همش فکر میکنید که کمی آن طرفتر جای بهتری برای نشستن هست!
و کلی فرصت خوب را از دست میدهید! و در آخر هم یک جای ضعیفتر مینشینید!
به این خاصیت مغز، بهتر گزینی کاذب میگویند.
باران تازه قطع شده بود . مهدی از پنجره اتاقش به خیابان نگاه می کرد .جویها لبریز شده و آب در خیابانها و کوچه ها سرازیر شده بود .مهدی پشت میز نشست . پرونده ای را که مطالعه می کرد بست .در اتاق زده شد و نور الله وارد اتاق شد . هول کرده بود . مهدی بلند شد و گفت : چه شده نور الله ؟
نور الله پیشانی اش را پانسمان کرده بود . با هول و ولا گفت : سیل آمده آقا مهدی. . .سیل !
مهدی سریع گوشی تلفن را برداشت . چند دقیقه بعد گروههای امداد به سرپرستی مهدی به سوی محله مستضعف نشینی که گرفتار سیل شده بود راهی شدند . تمامی محله را آب پوشانده بود . حجم آب لحظه به لحظه بیشتر می شد . مردم هراسان و باشتاب به کمک مردمی که خانه هایشان گرفتار سیل شده بود می آمدند . آب در بیشتر نقاط تا کمر مردم بالا آمده بود . سقف بعضی خانه ها هوار شده بود روی سرشان و تیرکهای چوبی شان بیرون زده بود .گل و لای و فشار شدید آب گروههای امدادی را اذیت می کرد . مهدی پرجنب و جوش به این طرف وآنطرف حرکت می کرد وبه امدادگرها دستور می داد . چند رشته طناب از اینطرف خیابان به آنطرف کشیده شد . مهدی و چند نفر دیگر در حالی که فشار آب می خواست آنها را ببرد طناب را گرفتند و خود را به سختی به آنطرف خیابان رساندند . چند زن و کودک روی بامی رفته بودند و هوار می کشیدند . نیروهای امدادی با سعی و تقلا به کمک سیل زدگانی که وسایل ناچیزشان را از زیر گل و لای بیرون می کشیدند شتافتند .
مهدی به خانه ای رسید که پیرزنی در حیاطش فریاد می کشید . مهدی در را هل داد . آب تا بالای زانوانش رسیده بود . پیرزن به سر و صورت می زد . مهدی گفت : چه شده مادر جان ؟ کسی زیر آوار مانده ؟ پیرزن که انگار جانی تازه گرفته بود با گریه و زاری گفت : قربانت بروم پسرم ...خانه و زندگی ام زیر آب مانده کمکم کن ! چند نفر به کمک مهدی آمدند . آنها وسایل خانه را با زحمت بیرون می کشیدند و روی بام و گوشه حیاط می گذاشتند . پیرزن گفت : جهیزیه دخترم توی زیرزمین مانده . با بدبختی جمعش کرده ام . مهدی رو به احمد و هاشم کرد و گفت : یا الله زود جلوی در سد درست کنید ! احمد و هاشم سدی از خاک جلوی در خانه درست کردند . راه آب بسته شد . مهدی به کوچه دوید . وانت آتش نشانی را پیدا کرد و به طرف خانه پیرزن آورد . چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد . پمپ کار می کرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم می شد . مهدی غرق گل و لای شده بود . پیرزن گفت : خیر ببینی پسرم . . .یکی مثل تو کمکم می کند آنوقت شهردار ذلیل شده از صبح تا حالا پیدایش نیست . مگر دستم بهش نرسد . . . مهدی فرش خیس و سنگین شده را با زحمت به حیاط آورد . اگر دستم به شهردار برسد حقش را کف دستش می گذارم . چند ساعت بعد جلوی سیل بطور کامل گرفته شد . مهدی پمپ را خاموش کرد و پیرزن هنوز دعایش می کرد . گروههای امدادی پتو و پوشاک و غذا بین سیل زده ها تقسیم می کردند . مهدی رو به پیرزن گفت : خب مادر جان با من امری ندارید ؟ پیرزن گریه کنان دست رو به آسمان بلند کرد و گفت : پسرم ان شاء الله خیر از جوانی ات ببینی . برو پسرم دست علی به همراهت . خدا از تو راضی باشد . خدا بگویم این شهردار را چه کند . کاش یک جو از غیرت و مردانگی تو را داشت . مهدی از خانه بیرون رفت . پیرزن همچنان او را دعا می کرد و شهردار را نفرین !
اوغلانلار ایچینده بارک الله بیزیم اوغلان
بیر دسته قزل گول دی ماشا الله بیزیم اوغلان
هچ صنعته علم و ادبه رغبتی یوخدور
بیر درّ گرانمایه دی هیچ قیمتی یوخدور
پاکیزه بیر اوغلان دی فقط غیرتی یوخدور
جرئتده پشیک حیله ده روباه بیزیم اوغلان
اوغلانلار ایچینده بارک الله بیزیم اوغلان
مکتب ندی مذهب ندی مسلک ندی قانماز
وورّام دوگه رم هچ سوزیمه ذرّه جه قالماز
بیر گون اوتوزار بیر گون اوتار هچ ایشیم اولماز
بیر اوددی دوشوب جانیمه واه واه بیزیم اوغلان
اوغلانلار ایچینده بارک الله بیزیم اوغلان
هر دم گوره سن که یوزیمه بیر قاضیلاندی
باش ویرمرم الدن سالارام تازه جواندی
بئینی دولی قاندی هله جاهلدی ناداندی
میخانیه ده تازه تاپوپ راه بیزیم اوغلان
وردوقجا نصیحت گوره سن آغزنی اگدی
بیر سوز دیرم تز گوره سن قلبینه دگدی
بیر پارچا تکبّر، دیسن بس قوری بگدی
افلاک کمالاته اولان ماه بیزیم اوغلان
هر دم دیرم آی بالا بسدور داخی ال چک
گل منله گیداخ مسجده یا مکتبه گوچک
اوچ یاندان آتاللار یوزیمه بوللی توپورجک
گاهی آناسی گاه باجیسی گاه بیزیم اوغلان
هر بیر زادی تکمیلدی اما پولی یوخدور
بیر دایچادی افسوس بلینده چولی یوخدور
بو مرثیه مجلیسلرینه هیچ یولی یوخدور
چوخ قورخورام آخر اولا گمراه بیزیم اوغلان
ایمدی نه ادب وقتیدی بو تازه جوانین
بولمور هله کیفیّتنی یاخشی یامانین
نیلوم بابا وضعی بله دور ایمدی زمانین
اوغلانلارا نسبت گنه والله بیزیم اوغلان
گر گلسه بو بایرام دوزه لر یرمیه یاشی
منله دولانوب ایمدیه تک امر و معاشی
بیر جوت دو قلاسه بوغی بیر بوکسری باشی
باخ گور نجه اوغلاندی سن الله بیزیم اوغلان
باش قوشمارام اصلا ایله گلدی بله گیتدی
تای توشلارینان دوردی قوشولدی چوله گیتدی
میخانیه گیتدی مثلا دندله گیتدی
عیبین دوشونر ایستسه الله بیزیم اوغلان
یومیّه بونون جیره سیدور بش قوطی سیگار
هاردا قازانور هاردا چکور ایلمز اظهار
هاردا اوتورور هاردا دورور آخ نه ایشیم وار
اما دادانوب تریاکا گاه گاه بیزیم اوغلان
اوّلدن ایله خوشلامادی درس کتابی
بیلدی بو یالان علملرین یوخدی ثوابی
ایمدی تاری حفظ ایلیه جیب گیردی حسابی
هر حیله ده هر فنّده آگاه بیزیم اوغلان
آنجاق نگران قالما کریمی کفی سازدی
بیر بیله که تعریف ایلدیم بیل گنه آزدی
بیر خوش دانشان مرت ایلین مسخره بازدی
قاه قاه گنه قاه قاه گنه قاه قاه بیزیم اوغلان!
بیر دسته قزل گلدی ماشا الله بیزیم اوغلان
انسان دو نوع معلم دارد
"آموزگار" و "روزگار"
هر چه با شیرینی از اولی نیاموزی
دومی با تلخی به تو می آموزد
اولی به قیمت جانش
دومی به قیمت جانت...
ا دقت تمام گوشه و کنار کیف خود، کشو و کمدها، زیر فرشها و حتی کابینتهای آشپزخانه را برای چندمین بار زیر و رو میکند؛ اما نیست که نیست. او مطمئن است که مبلغی پول در کشو گذاشته بود، ولی حالا هر چه میگردد آن را نمییابد. با دیدن اسباب بازیها و سی دیهای جدید بازی در کمد پسرش، شک او به یقین تبدیل میشود. این چندمین بار است که کودک ۱۰ سالهاش بدون اجازه از خانه پول برمی دارد.چه احساسی به شما دست خواهد داد اگر متوجه شوید کودک یا نوجوانتان بدون اطلاع شما مبالغی را از کیف یا جیب اعضای خانواده برمی دارد؟
فکر میکنید اولین واکنش شما در مقابل چنین رفتاری چه خواهد بود؟ به شدت عصبانی میشوید، کودکتان را دزد خطاب کرده و مورد بازجوییهای دقیق و پلیسی قرار میدهید؟ اینجا و آنجا از رفتار فرزندتان شکایت میکنید و اولیای مدرسه و همه دوستان و آشنایان خود را در جریان این رفتار او قرار میدهید؟ در بین دوستان او به دنبال مقصر و احیانا دوست نابابی میگردید که کودک این رفتار را از او آموخته است؟برای بررسی علل آنچه به ناچار دزدی کودک از خانواده مینامیم، ابتدا سری به خانه آرش میزنیم. آرش ۱۲ ساله است و گاه و بیگاه دستی به جیب پدر یا کیف مادر میبرد و مبالغی را بدون اجازه و اطلاع آنها برمی دارد.
در خانواده آرش، پدر، همه اعضای خانواده را غریبه میداند. او هیچ گاه در مورد درآمدها و هزینههای خانواده با همسر و فرزندانش صحبت نمیکند. پول گرفتن از او حتی برای نیازهای واقعی بسیار سخت است و اعضای خانواده مجبورند با دوز و کلک بودجه مورد نیاز خود را از او بگیرند. اینجا هیچ کس به دیگری اعتماد ندارد، نه پدر و مادر به یکدیگر، نه والدین به فرزندان و نه فرزندان به یکدیگر. آرش مجبور است برای این که پولی به دست بیاورد یا دروغ بگوید یا این که پنهانی دست در جیب پدرش کند و بردارد. او کم کم راههایی را کشف میکند که پدر متوجه نشود مبلغی از پولش کم شده است.اما کار به اینجا ختم نمیشود. پدر آرش گاهی از شیرین کاریها و خاطراتش برای فرزندان خود تعریف میکند.
او با آب و تاب ماجرایی را تعریف میکند که مبلغی از باقیمانده پول مشتری را به او پرداخت نکرده و مشتری بویی نبرده است و این که چگونه در دوران کودکی، پنهانی از صندوقچه مادر بزرگ پول برمی داشته است. آرش همچنین گاه و بیگاه فیلمهایی میبیند که در آنها کودکان برای رفع نیازهای خود دست به جیب بری و سرقت میزنند و فیلمهایی که سارقان حرفه ای، افرادی زیرک و با تواناییهای خاص معرفی میشوند. اینها که گفتیم همه از عواملی است که میتوانند باعث شوند فرزند ما بدون اجازه به کیف و جیب بزرگ ترهای خود دست بزند.
اما دکتر جمشیدیان روانپزشک، از میان همه این عوامل نبودن رابطه خوب و همراه با اعتماد بین اعضای خانواده را مهمترین و اصلیترین علت دزدی کودکان از خانه میداند. این روان شناس و مشاور خانواده، یک خانواده ایده آل را چنین ترسیم میکند: «خانواده ای را در نظر بگیرید که در مورد مخارج خانواده با یکدیگر نشست و گفتگو دارند.پدر در مورد میزان درآمد خود و هزینههای خانواده، از اجاره خانه گرفته تا صورتحسابها و نیازهای تک تک افراد خانواده با آنها صحبت میکند و آنان را در جریان کم و کیف مخارج زندگی قرار میدهد. او به این ترتیب فضایی از اعتماد متقابل را در خانواده ایجاد میکند و در نتیجه میتواند به راحتی پولی را مثلادر کشوی خانه بگذارد و مطمئن باشد فرزندان با رعایت همه جوانب، مبالغ مورد نیاز خود را برمی دارند یا توضیح میدهند که برای چه کاری به پول نیاز دارند و با اجازه، مبلغ مورد نیاز خود را برمی دارند.»
اما اگر در خانواده شما محیط امن و اطمینان برقرار است و هیچ یک از شرایط خانواده آرش در آن حکم فرما نیست و کودک یا نوجوانتان گاه و بیگاه دستی به جیب و کیف شما میبرد، به دومین عامل توجه کنید، شما تا چه اندازه نیازهای فرزند خود را میشناسید و آنها را برطرف میکنید؟ چقدر خود او را در تهیه وسایل مورد نیازش مشارکت میدهید؟فراموش نکنید تکرار چنین اعمالی از سوی کودکان میتواند تبدیل به عادتی شود که ترک آن سخت خواهد بود.
کودکی را فرض کنید که خانواده توجهی به تغذیه او ندارند و او بدون داشتن خوراکی یا پول تو جیبی به مدرسه میرود. چنین کودکی ممکن است خوراکی دوستش را به شوخی از دست او بقاپد و همه به او بخندند یا این که منتظر بماند تا در فرصتی مناسب پنهانی همه یا مقداری از خوراکی همکلاسی خود را بردارد یا در حالت بدتر، دست در کیف او کند و تغذیهاش را بردارد. همین وضعیت میتواند در خانه اتفاق بیفتد.
به این ترتیب که کودک پولی را از دست مادرش بگیرد یا بقیه پولی را که برای خرید مایحتاج خانواده به او داده شده بازنگرداند یا مبالغ را دروغ بگوید تا برسد به جایی که پنهانی از جیب یا کیف والدین و خواهر و برادر خود مبالغی را بردارد. به توضیحات جمشیدیان در این زمینه توجه کنید: شاید نیازهای کودک خود را نمیشناسید و برای برطرف کردن آن تلاش نمیکنید یا تامین نیازهای او را مشروط به هزار دلیل و قاعده میکنید. کودک بارها و بارها به طور مستقیم و غیر مستقیم، گاه با گوشه و کنایه و گاه با نقل داستانها و ماجراهای دوستان و همکلاسیها میخواهد شما را در جریان نیاز خود قرار دهد، اما هر بار کمتر به او توجه میکنید.«يک راه برای جلوگيری از اين كه كودك بدون اطلاع شما از خانه پول بردارد اين است كه نيازهای او را بشناسيد. گاهي اجازه دهيد خود او وسايل مورد نيازش را تهيه كند، گاهي هم برایآشنا كردن او با روش صحيح خريد او را همراهي كنيد، مبلغیدر اختيارش بگذاريد و اجازه دهيد آنچه را مي خواهد بخرد».
مریم، دانش آموز کلاس سوم دبستان است. او مرتب پول تو جیبی میگیرد. بعضی از نیازهای او نیز به عنوان جایزه و کادو و غیره تامین میشود. با این حال دیده شده که او هم گاهی مبالغی را بدون اجازه برداشته و پنهانی خرید میکند. انواع مداد و پاک کن و تراشهای فانتزی، عکسهای عروسکهای معروف، شکلاتهای جایزه دار و مانند آن از جمله چیزهایی است که مادر گاه و بیگاه در کیف و کمد مریم پیدا میکند. او میخواهد با خرید بیشتر این وسایل بین دوستان خود اعتبار بیشتری داشته باشد یا با همکلاسیهای متمول خود که انواع لوازم التحریر رنگارنگ و قیمتی خود را به رخ میکشند، رقابت کند.جمشیدیان در زمینه چنین مواردی میگوید: گاهی علت بروز چنین خطایی درخواستهای کاذب کودک است. به این معنی که نیازهای اصلی او تامین شده ولی او درخواستهای غلطی دارد که اگر به طور طبیعی از والدین بخواهد برآورده نمیکنند؛ بنابراین به دنبال راهی میگردد تا منبع مالی این خواسته غلط خود را پیدا کند که برداشتن از جیب یا دروغ گفتن است.
در اینجا نیز باید دقت کرد که اعتماد و تفاهم بین اعضای خانواده حاصل شود. در این صورت کودک حتی اگر درخواست غلطی داشته باشد برای گرفتن راهنمایی با والدین خود مطرح میکند.به عقیده جمشیدیان معمولافاصله هاست که اجازه نمیدهد فرد آنچه را که به ذهنش میرسد، بگوید. کودک فکر میکند خواستهاش درست است، ولی اگر به پدر و مادرش بگوید نمیپذیرند. وقتی اعتماد داشته باشد، خواسته خود را مطرح میکند. پدر و مادر در این شرایط باید بتوانند با هنر خود او را از خواسته غیر معقولی که دارد منصرف سازند.
مورد دیگری که میتواند باعث شود کودک ما دست به چنین خطایی بزند، آموزشهای الگویی است. یک بار دیگر داستان زندگی آرش را به خاطر بیاورید. آنجا که پدر بازنگرداندن بقیه پول مشتری را به حساب زرنگی خود میگذارد یا با سربلندی از تعداد دفعاتی میگوید که از بزرگ ترهای خود پولی را برداشته و آنها متوجه نشدهاند، همچنین فیلمها و قصههایی که قهرمان آنها دزد و سارقی است که با استفاده از تواناییهای خاص خود مبالغ هنگفتی به جیب میزند و آرش آنها را میبیند و الگو میگیرد. به این موارد دوستانی را اضافه کنید که برای فرزند شما از تجربیات خود تعریف میکنند و این که با این طریق توانستهاند بسیاری از خواستههای خود را تامین کنند. همه اینها برای آموزش این نکته کافی است که یک راه برای تامین نیازها، دست کردن در جیب بزرگ ترها و برداشتن پول است.
دکتر جمشیدیان در کنار همه این عوامل از تعارض با خانواده و لجبازی با آنها میگوید. این که کودک ممکن است از لحاظ مادی نیازی نداشته باشد و تنها به این دلیل که اخلاق پدر یا مادر خود را نمیپسندد و برای این که آنها را اذیت کند یا از روی حسادت با خواهر یا برادری که پدر و مادر او را بیشتر تامین میکنند دست به این کار میزند. در چنین مواردی گاه دیده شده که کودک حتی پولهایی را که از این طریق برداشته خرج هم نکرده و با روشن شدن موضوع آنها را پس داده است.
بیان علتها و عواملی که باعث میشوند فرزندان ما دست به خطاهایی از این دست بزنند، کار آنها را توجیه نمیکند. کودکان بسیاری را میشناسیم که در اوج فقر و حتی با وجود عدم تامین بسیاری از نیازهای اولیه خود، هیچ گاه اقدام به دست درازی به اموال دیگران یا برداشتن پول از اعضای خانواده خود نمیکنند. فراموش نکنید تکرار چنین اعمالی میتواند تبدیل به عادتی شود که ترک آن سخت خواهد بود؛ بنابراین به توصیه دکتر جمشیدیان در صورت مشاهده مواردی از این دست، خیلی زود دست به کار شوید.گاهی لازم است به صورت غیر مستقیم و در قالب داستان و قصه کودک را با ناپسند بودن چنین اعمالی آشنا کرده و او را از عواقب آن آگاه سازید، گاهی هم لازم است موضوع را مستقیم با کودک خود در میان بگذارید و به او بگویید که من میدانم تو این کار را میکنی و دلم میخواهد علتش را بدانم تا کمک کنم برطرف شود.
به او بگویید تمام تلاش شما برای این است که در حد ممکن نیازهای او و دیگر اعضای خانواده را تامین کنید و این که اگر خواسته ای دارد بهتر است با خود شما در میان بگذارد. به او اطمینان دهید که اگر خواستهاش منطقی باشد، در صورت توانایی حتما آن را تامین خواهید کرد. فراموش نکنید در هیچ شرایطی این رفتار کودک خود را برای دوستان، آشنایان و حتی اولیای مدرسه بازگو نکنید. چنین کاری دید اطرافیان را نسبت به فرزند شما تغییر خواهد داد و اوضاع را بدتر خواهد کرد. پس از طی تمام این مراحل، اگر احساس کردید فرزندتان باز هم به این کار ادامه میدهد، تا دیر نشده از کمکها و راهنماییهای مشاوران آزموده و مجرب استفاده کنید.
نویسنده: سعیده کافی