کاش میدانستید زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست، زندگی خوردن و خوابیدن نیست
زندگی عشق به قلب داشتن است. زندگی حس جاری شدن است
زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشاگر آغاز حیات
تا به جایی که خدا می داند
حتما شما هم طول روز در مکانهای مختلف با افرادی برخورد کرده اید که ناراحت یا عبوس و بداخلاق هستند. اگر همصحبتشان شوی، به زور و با اکراه جواب شما را میدهند و یا ترجیح میدهند سکوت کنند و جواب ندهند. در مدرسه، دانشگاه، خیابان و یا محل کار معمولا افرادی هستند که روزشان را با بدخلقی شروع میکنند و هیچگاه هم دلیل مناسبی برای این رفتار خود ندارند. برای این عده لبخند زدن و شاد بودن کار دشواری است، غافل از اینکه همین شاد بودن و یک لبخند ساده بر لب داشتن چه تاثیری بر اطرافیان میگذارد. به راستی اگر این افراد که ممکن است دوست، همکار، راننده اتوبوس و تاکسی، فروشنده و یا مدیر شما باشد، یک روز تصمیم بگیرند که با روزهای دیگر متفاوت باشند و روزشان را با شادی و لبخند شروع کنند، جواب سلام شما را با لبخند بدهند، آرام و صبور باشند و با زمین و زمان بد نباشند، چه اتفاقی می افتد. آیا زمین جای بهتری برای زندگی کردن نخواهد شد ؟؟؟
خوش اخلاق باشیم
خوش اخلاقی دارای دو معنای عام و خاص است. معنای عام آن اتصاف به فضایل اخلاقی و تحصیل مجموعه کمالات و خصلتهای پسندیدهای است که انسان در مسیر خودسازی و پرورش نفس، خود را به آنها میآراید و معنای خاص آن خوشرویی، خوشرفتاری و برخورد شاد و پرنشاط با دیگران است. مقصود ما از این گفتار معنای خاص خوش اخلاقی است.
به طور کلی رابطه با مردم و اخلاق اجتماعی یکی از مهمترین و گستردهترین عرصههای خودسازی و پرورش تواناییهای انسان است. در این عرصه است که انسان میتواند در اثر ارتباط با انسانهای دیگر ارزشهای وجودی و سایر مهارتهای حرفهای، علمی، عقلی و مدیریتی خود را بنمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی تواناییهایی دیگران نیز کمک نماید.
صحنه اجتماع عرصه یک تعامل بسیار گسترده است که در آن عوامل خدمترسان، آموزش دهنده، آموزش گیرنده، کارآفرین، کارفرما، کارآموز و کارکنان در تمامی حوزهها در یک شبکه فعال به شکوفایی تواناییهای یکدیگر کمک میکنند و هدف تمامی این سیستم برای تمامی اعضای آن، چیزی جز توانمند سازی فرد و جامعه انسانی در ابعاد گوناگون، نیست.
در عرصه تعامل اجتماعی، حسن خلق و خوش اخلاق بودن، به معنای خاص آن، جایگاه ویژهای دارد. خوش اخلاقی اولین نمود توانایی شخصیت انسانی و پرورش یافتگی او در حوزه ارزشهای انسانی و اخلاقی است.
در اصطلاح اخلاقی و آموزههای دینی اسلام به کسی خوش اخلاق گفته میشود که با گشاده رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد با مردم روبرو میشود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش روئى برخورد کند، لبهایى پر از تبسم، و کلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد. البته همه ما کاملا واقف هستیم که این توانایی در روابط اجتماعى انسان چه تاثیر اعجاز گونهای دارد و چه مقدار کارگشا است.
به عکس، کج خلقى و ترش روئى و سخنان خشن و خشک و فاقد لطف و محبت، حالت آزار دهندهای است که ریشه در شخصیت نابهنجار فرد بد اخلاق دارد و علامت ضعف وجودی و نقصان پرورش یافتگی او میباشد. انسانهای ضعیف، شکست خورده، ناامید، عصبانی و ناتوان معمولا بداخلاق میشوند. این افراد اغلب در هر شرایطی حالت طلب کاری دارند و عزت نفس و تواناییهای خود را نادیده میگیرند. کج خلقی معمولا باعث ناراحتی عصبی خود فرد، آزار خانواده او، نفرت عمومی و گسستن پیوندهاى اجتماعى واجد آن خواهد شد. صادق آل محمد (ع) در تعریف خوش اخلاقی فرموده: حسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی، سخنت را پاکیزه گردانی و برادرت را با خوش رویی دیدار نمایی و در حدیثی دیگر میفرمایند: مؤ من بعداز انجام واجبات پیش خداى عزوجل عملى محبوبتر از این نیاورد که مردم را از لحاظ خلقش در وسعت گذارد. (یعنى تنگ خلق نباشد)
اهمیت خوش اخلاقی: دین اسلام همواره پیروان خود را به نرم خویی و ملایمت در گفتار و رفتار فراخوانده و از درشتی و تند خویی بازداشته است. میدانید چرا؟ چون این آموزه یکی از مهمترین عوامل قدرت، موفقیت و پیروزی انسان در زندگی است. آیا میدانید مهمترین عامل موفقیت انبیای الهی به خصوص پیامبر گرامی اسلام (ص) در جذب قلوب انسانها و گسترش دین چه بوده است؟ این عامل همانا خوش اخلاقی، گشاده رویی، کلام نرم و دلنشین و نرم خویی آن حضرات بوده است. حسن خلق و خوش رویی در نفوذ سخن انسان در دیگران اثری شگفت دارد. به قول شاعر: از محبت خارها گل میشود. و از محبت سرکهها مل میشود. از آن روی خدای مهربان پیامبران و سفیران خود را از میان انسانهای عطوف و خوش اخلاق برگزیده تا بهتر و آسانتر در قلبها نفوذ کنند و آنان را به سوی حقشناسی و حق پرستی دعوت نمایند. این مردان بزرگ به اندازهای خوش اخلاق و خوش برخورد بودند که نه تنها هر انسان حقیقتجویی را جذب مینمودند، بلکه گاهی دشمنان را نیز شرمنده خود مینمودند و منقلب میساختند.
از پیامبر مهربانی بیاموزیم ...
درباره پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) که مصداق کامل حسن خلق بود خدای مهربان فرمود: انک لعلی خلق عظیم. به درستی که تو با اخلاق پسندیده و بزرگ آراسته شدهای. بعد در آیهای دیگر فرمود به همین دلیل هم توانستی در دلها نفوذ کنی و آنان را پیرامون خود گرد آوری و در دعوت خویش موفق عمل کنی. فبما رحمه من الله لنت لهم و او کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک. چون در پرتو رحمت و لطف خدا با آنان مهربان و نرم خو شدهای اطرافت گرد آمدند و اگر خشن و سنگ دل بودی، هر آینه از گردت پراکنده میشدند.
آن حضرت با مردم انس میگرفت و هيچكس را زا خود نمیراند. بزرگان هر قومي را مورد احترام قرار میداد. اگر كسی تقاضايی از آن حضرت میكرد، اجابت مینمود و اگر ميسر نبود با نهايت محبت اورا قانع میكرد. با مردم به گشاده روئی برخورد مینمود. برای خدا غضب میكرد، ولی هيچگاه برای خودش خشمگين نمیشد. هميشه لبخند بر لب داشت. تند خو و سختگير نبود. هرگز دشنام و سخن زشت از دهانش بيرون نمیآمد. از كسي عيبجويی نمیكرد.
در تاریخ اسلام میخوانیم: علی (ع) به فرمان پیامبر گرامی (ص) دو نفر از دشمنان اسلام را که بر علیه مسلمانها توطئه میکردند، دستگیر کرد و به نزد آن حضرت آورد. پیامبر (ص) اسلام را به آنان عرضه کرد، ولی نپذیرفتند، بنابراین به جرم توطئه بر علیه اسلام آن دو تن را محکوم به اعدام نمود.
در این هنگام جبرائیل نازل شد و عرض کرد: یکی از آنان خوش اخلاق و سخاوتمند است، پس او را عفو نما. پیامبر از کشتن او در گذشت، آن فرد چون دانست که به خاطر آن دو صفت اخلاقی مورد عفو قرار گرفته است، شهادتین گفت و مسلمان شد. پیامبر خدا (ص) در حق ا و فرمود: او از کسانی است که خوش رویی و سخاوتمندیاش او را به سوی بهشت کشانید. پیامبر در جایی دیگر میفرمایند: «برترین اخلاق پیامبران و رادمردان خوشروئى است، هنگامى که به هم میرسند و مصافحه و دست دادن به یکدیگر است، هنگامى که با هم ملاقات میکنند. از آن رو هر وقت پیامبر مسلمانى را میدید فورا با او مصافحه میکرد و بر این امر بسیار تاکید مینمود. در روایت است که هرگاه دو مؤمن به هم میرسند و دست میدهند، گناهان آنها مانند برگ درختان در فصل خزان مىریزد.
از اخلاق حضرت آن بود که به هر کس میرسید سلام مى کرد و با هر که دست مىداد، دست خود را نمى کشید تا او دست بکشد و با هر یک از اصحاب دیدار مى کرد با او مصافحه مىنمود و دست او را مى گرفت و انگشت در انگشت او مى کرد و سخت مىفشرد. در سیره اخلاقی آن حضرت آمده که از همه مردم دیرتر خشم مىگرفت و از همه زودتر خشنود مىشد، مهربانترین مردم به آنان و خیرخواهترین و سودمندترین مردم براى آنان بود.
چگونه خوش اخلاق شوم؟
۱. کمی در احوال مردم تامل کنیم: در جامعه افراد خوش اخلاق و بد اخلاق فراوانند. با کمی دقت در احوال دیگران خواهیم دید که افراد خوش اخلاق در زندگی و روابط خود موفقتر و شادتر هستند، سالمتر زندگی میکنند، روزی آنها بیشتر است، دوست داشتنیتراند و بیشتر مورد احترام مردم هستند. مردم به آنها اعتماد و وثوق بیشتری دارند و از لذت و سعادت بیشتری برخوردارند و در مقابل آدمهای بداخلاق کم روزی، منزوی، غمگین، بیمار و دارای شخصیتی شکنندهتر هستند و از زندگی خود جز رنج و زحمت نصیبی ندارند.
گنجیست محبت که فنایش نبود هیچ
۲. پرورش عواطف انسانی: یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. دوست داشتن دیگران و ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسانها قابل رشد و تربیت است. انسانهای مهربان شاخصترین و دوست داشتنیترین افراد جامعه و یک فامیل هستند. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین میشود باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى، یعنى ایجاد رابطهی عاطفى مثبت، محبت کردن و دوست داشتن دیگران بدست میآید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطهی عاطفى منفى است، موجب کدورت و عذاب زندگى خواهد بود و دیگران را از گرداگرد انسان میپراکند. على (ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت میکند و موجب عذاب نفس است.
۳. تمرین و نهادینه سازی: از راههاى دیگر تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى و عزم جزم با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت با روئى گشاده، لبى خندان و رابطهاى صمیمى برخورد نماید، نرم و زیبا سخن بگوید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت.
یکی از مهمترین کارهایی که در این زمینه باید تمرین کرد، برخورد شاد است. سلام و احوالپرسى توأم با تبسم، دست دادن و گاهی که فاصلهها زیاد میشود، معانقه همراه با صمیمیت و احترام، اولین فن موثر ارتباطى، به منظور تمرین خوش اخلاق بودن و همچنین جلب محبت دیگران است. اولین لحظه ملاقات از اهمیت فوق العادهاى برخوردار است، به نحوى که موفقیت یا شکست در امر دوستیابى به آن بستگى دارد.
معمولاً افرادى که ما با آنها ملاقات میکنیم دو دستهاند:
دسته اول برخوردى شاد و صمیمى دارند. این دسته داراى محبوبیت اجتماعى و دوستان فراوانترى هستند. دسته دوم در برخورد اولیه خشک و بی روح مینمایند. کسانى که لبخندزدن به چهره دیگران بر ایشان دشوار است. افراد این گروه یا تنها هستند و یا دوستان کمى دارند.
در حکایتی عدى بن حاتم میگوید: وارد مدینه شدم. پیامبر خدا (ص) مرا شناخت از جاى خود برخاست و دست مرا گرفت و به خانه خود برد. من از فروتنى وى غرق حیرت شدم و از اخلاق پسندیده و ملکات فاضله و از احترام فوق العادهاى که نسبت به تمام افراد قائل بود، دریافتم که وى فرد عادى و فرمانرواى معمولى نیست.
حتّى وقتى که عمیقاً غمگین و ناراحت هستید، سعی کنید خود را شاد نشان دهید و تبسم نمایید. چنان که امام على (ع) در توصیف مؤمن میفرماید: شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است.
۴- شوخ طبعی: یکی دیگر از عوامل خوش اخلاقی، داشتن روحیه شوخی و مزاح است. به عبارت دیگر جدی بودن زیاد سبب سرد شدن روابط میشود، بنابراین گاهی هم شوخی و مزاح لازم است. ولی باید توجه داشت که شوخی کردن رفتار بسیار ظریفی است که اگر مناسب نباشد تأثیر معکوس میدهد. یعنی به جای شاد کردن، سبب ناراحتی فرد میشود. پس باید در شوخیها به شخصیت فرد لطمه وارد نشود و احترام او کاملا حفظ شود و شخصیت و وقار فرد شوخی کننده نیز تضعیف نگردد.
۵. نگرش توحیدی: راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، نگاه توحیدی و عرفانی به هستی و انسانها است؛ یعنى توجه به این معنى که تمامى انسانها در حقیقت مظاهر و آفریدههای حق تعالى هستند و هر گونه برخوردى با آنها، در واقع برخورد با آفریننده آنان محسوب میشود. احترام و مهربانى با هر انسانی، در واقع احترام به پدیدآورندهى او به حساب میآید و ترش روئى و نامهربانى با ایشان نیز بیارتباط با خالق آنها نیست. در یک مثال ساده چگونه است که احترام و برخورد نیک و بد ما با فرزند کسی که او را میشناسیم، به نحوی به پدر او باز میگردد، ما اگر با فرزند شخصیتی که او را دوست میداریم روبرو شویم، او را به خاطر پدرش گرامی میداریم و یا ممکن است نسبت به فرزند یک شخصت ستمگر و دشمن خدا، روی خوش نشان ندهیم، هرگونه معاملهای با خلق نیز در حقیقت معامله با خالق آنها به حساب میآید. باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که ما از طریق روابطی که با خلق خدای تعالی داریم و نوع برخورد شایسته و ناشایست، در حقیقت با خدا معامله میکنیم و به خدا نزدیک یا دور میشویم.
تمامی این انسانها بندگان خدای هستند و او است که همه آنها را آفریده و آفریدگان خود را دوست دارد و هرگز راضى نمیشود کسی با ایشان به ناحق برخوردى نامناسب و ناشایست داشته باشد، از آن روی یکی از راههای مهم جلب رضایت خویش را در گشادهروئى با خلق و تحصیل رضایت مخلوق و خدمت به آنها، قرار داده. به خاطر همین پیوند عمیق میان خالق و مخلوق است که در روایات وارد شده است: کسى که از مخلوق تشکر نمیکند در حقیقت از خالق آنها تشکر نکرده است. این یک قاعده کلی است و کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نماید، این نوع برخورد، به نوعی ترش رویی با خداوند محسوب میشود.
نگرش توحیدی باعث میشود که ما بسیاری از کینههایی که نسبت به دیگران داریم فراموش کنیم، دشمنیها را کنار بگذاریم، اهل گذشت باشیم و بدیهای آنان را به دل نگیریم، هرگز با کسی خشونت نورزیم، به خاطر خداوند، درشتی آنها را تحمل کنیم، با بردباری و مدارا با همگان رفتار نماییم و خوش اخلاق باشیم.
۶- اصلاح شخصیت اخلاقی: دومین راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقی، اصلاح شخصیت اخلاقی و ملکات درونی است. اخلاق خوش ظاهری و گشاده رویی از جهتی برآیند و بازتاب شخصیت درونی و فضایل خلقی نهادینه شده در باطن انسان است. کسی که از دیگران متنفر است و نسبت به آنها کینه دارد، چگونه میتواند در برخورد اجتماعی خود با آنها، روی خوش، چهرهای خندان و همراه با صمیمیت داشته باشد. آدم حسود همین طور. چطور میتوانیم توقع داشته باشید که یک آدم حسود با محسود خود شاد برخورد نماید، خود خواهی، خودبینی، تکبر، غرور و خودپسندی، خشم و عصبانیت و پرتوقع بودن، همه عوامل بد اخلاقی هستند. اگر بخواهیم در ظاهر انسان خوش اخلاق و خوش برخوردی باشیم، یکی از راههای اساسی آن این است که رزایل اخلاقی را از درون خود بپالاییم، تا درون انسان پاک و زلال نباشد، آبی که از چشمه وجود او میجوشد، زلال و شفاف نخواهد بود. به قول شاعر از کوزه همان برون تراود که در او است.
به طور کلی راههای زیادی برای شاد بودن و خلق نیکو داشتن وجود دارد که هر شخصی با توجه به نیاز و روحیات خود باید از این راه کارها استفاده نماید. اما باید همیشه به یاد داشته باشیم با روی خوش بهتر میتوان فکر کرد، تصمیم گرفت و مشکلات را از سر راه برداشت. باید هر روز صبح برای شروعی تازه آماده باشیم و با لبخند و محبت به دیگران تولدی دوباره را تجربه کنیم. به قول شاعر کاشانی، سهراب سپهری :
صبح ها وقتی خورشید، در می آید متولد بشویم.
هیجانها را پرواز دهیم.
روی ادراک فضا، رنگ، صدا، پنجره، گل، نم بزنیم.
آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی.
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم.
بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم.
نام را باز ستانیم از ابر، از چنار، از پشه، از تابستان.
روی پای تر باران به بلندی محبت برویم. در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم.
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن پی آواز حقیقت بدویم.
:: موضوعات مرتبط:
,
,
:: برچسبها:
هميشه ميتوان شاد بود ,
به همين سادگي ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0